در ارتباط با احتمال از سرگیری جنگ میان ایران و اسرائیل و همچنین دلایل عدم مشارکت مستقیم ایالات متحده در جنگ‌های اخیر منطقه و شناخت نقش و جایگاه کردها در این جنگ‌ها، جام کوردی مصاحبەای اختصاصی با دکتر زرتشت بابان کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه در آمریکا انجام داده است که، متن این گفتگو به شرح زیر است.

دکتر زرتشت بابان در خصوص احتمال ازسرگیری جنگ بین ایران و اسرائیل، گفت: احتمال از سرگیری جنگ بین ایران و اسرائیل پیش بینی می‌شود، اما احتمال وقوع آن در آیندەای نزدیک کم است، پس از حمله شدید اسرائیل به چندین منطقه از ایران در ژوئن ۲۰۲۵ که هدف آن نابودی برنامه هسته‌ای ایران بود و پاسخ شدید ایران، اکنون وضعیت بین طرفین به مرحله بحرانی رسیده است. اگرچه اسرائیل بارها از آماده‌سازی‌ها برای یک جنگ طولانی مدت هشدار داده است، اما ایران با آرامش با این مسئلە تعامل می کند و نمی‌خواهد به صورت مستقیم وارد جنگ دیگری با اسرائیل شود، هرچند مشکلات اساسی هنوز حل نشده‌اند، اما ایران همچنان به توسعه برنامه هسته‌ای خود ادامه می‌دهد و اسرائیل این را تهدید بزرگی می‌داند، بنابراین حتی با وجود اینکه هر دو طرف در حال حاضر بیشتر به رقابت غیر مستقیم علاقمند هستند، یک اشتباه تاکتیکی می‌تواند منجر به جنگ بزرگی بین هر دو طرف شود، هرچند که ایالات متحده آمریکا و بعضی کشورهای دیگر همچنان به تلاش برای جلوگیری از تشدید درگیری‌ها ادامه می‌دهند، اما وضعیت همچنان ناپایدار است.

دکتر زرتشت بابان در پاسخ بە این سوال کە چرا آمریکا در جنگ‌هایی که در منطقه رخ می‌دهد مشارکت مستقیم ندارد، گفت: ایالات متحده از دخالت مستقیم در جنگ‌های خاورمیانه خودداری کرده و این اقدام به دلایل سازماندهی استراتژیک و سیاسی داخلی برمی‌گردد. در طول درگیری بین ایران و اسرائیل واشنگتن یک رویکرد حمایتی از اسرائیل اتخاذ کرده است و از ورود کامل بە جنگ اجتناب کرد، دلیل این سیاست اجتناب از درگیر شدن در یک جنگ منطقه‌ای طولانی مدت است، به ویژه پس از درگیری‌های دشوار در عراق و افغانستان.

وی اشارە کرد: سیاست‌های داخلی ایالات متحده نیز رویکردی دوسویه دارد از یک سو پوپولیسم و جنبش " اول آمریکا" به ویژه در میان صفوف جمهوری‌خواهان کە به اعزام نیروها به خارج از کشور مخالف هستند و از سوی دیگر برخی از سیاستمداران و لابیگران طرفدار اسرائیل به دولت فشار می‌آورند تا قدرت بیشتری از خود نشان دهد.

این کارشناس مسائل سیاسی، خاطرنشان ساخت: ترامپ رئیس جمهور منتخب دوباره آمریکا بین این دو جبهه گرفتار شده است، بنابراین دولت او بیشتر بر فشار، ترساندن و فشار دیپلماتیک تمرکز دارد، تا دخالت مستقیم. همچنین ایالات متحده در سطح جهانی کارهای زیادی برای انجام دارد و با چالش‌های استراتژیک قابل توجهی در شرق آسیا و اروپای شرقی مواجه است که او را به اجتناب از خاورمیانه تشویق می‌کند.

 وی در خصوص چرایی نگرانی ترکیه از حملات اسرائیل به ایران و این کە آیا ترکیه دوست واقعی ایران است یا اینکه می‌ترسد نوبت این کشور نیز برسد، گفت: نگرانی ترکیه در مورد درگیری بین ایران و اسرائیل عمدتاً به منافع امنیتی و اقتصادی این کشور در منطقه مرتبط است نه به دلیل روابط دوستی با ایران. اگرچه آنکارا روابط دوستانە ای با تهران دارد، از جمله همکاری در زمینه انرژی و برخی همکاری های اطلاعات و امنیتی، اما نمی‌توان آن را یک متحد واقعی ایران به حساب آورد. رهبری ترکیه به ویژه تحت نظر رئیس جمهور "رجب طیب اردوغان" بیشتر بر حفظ تعادل منطقه‌ای، تامین امنیت مرزهای خود و جلوگیری از گسترش ناامنی به قلمرو و خاک خود تمرکز دارد. همچنین گسترش جنگ ترس‌های زیادی را برای ترکیه ایجاد کرده است به ویژه ترس از فعالیت بیشتر نیروهای مسلح کرد و اختلال در کریدورهای انرژی که تهدیدی برای امنیت داخلی ترکیە هستند به همین دلیل نیروهای مسلح ترکیه در وضعیت آماده باش بالایی قرار دارند و دولت ترکیه حفاظت از مرزهای مشترک با ایران را بیشتر کردە است. اردوغان نگران است کاهش قدرت ایران منجر به نفوذ بیشتر اسرائیل یا ایالات متحده در منطقه شود که می‌تواند نقش ترکیه را به عنوان یک قدرت کاهش دهد. در این چهارچوب دیپلماسی قابل توجه ترکیه و حالت دفاعی افزایش یافته او، بیشتر نشان دهنده نگرانی درباره بی‌ثباتی منطقه‌ای است تا یک اتحاد ایدئولوژیک یا استراتژیک عمیق با ایران.

دکتر زرتشت بابان دربارە وضعیت کردها در میانە تحولات خاورمیانە، گفت: موقعیت کردها در حال حاضر بسیار پیچیده و چند بعدی است و بسیاری از سازمان‌های سیاسی کرد به ویژه در عراق و سوریه این جنگ‌ها را فرصتی برای تقویت خود مختاری یا گسترش فضای سیاسی خود می‌بینند و در طول تاریخ تحولات منطقه‌ای مانند سقوط رژیم صدام حسین یا جنگ‌های داخلی سوریه فرصت‌های بیشتری برای پیشرفت کردها ایجاد کرده است، بنابراین در حالی که برخی معتقدند تضعیف دولت‌های مرکزی می‌تواند بار دیگر به نفع کردها باشد، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که خطرات موجود نیز به اندازه فرصت‌ها حائز اهمیت هستند. قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران، ترکیه و سوریه هنوز بسیار به تحرکات کردها حساس هستند و قبلاً اقدامات نظامی برای کنترل هر جنبش استقلالی از سوی کردها انجام داده‌اند، اگر کردها از این تغییرات بهره‌مند شوند یا اراضی بیشتری را به تصرف درآورند، این کشورها واکنش بسیار تندی از خود نشان خواهند داد، به ویژه اگر فکر کنند که کردها از دولت های خارجی حمایت می کنند، یا از طریق جنگ، خواهان استقلال هستند، علاوه بر این اختلافات داخلی بین احزاب کردی همچنان باعث محدود شدن نفوذ سیاسی آنها می‌شود. به هر حال اگر در منطقه توافق جدید تقسیم قدرت‌ها ایجاد شود، کردها می‌توانند به طور غیر مستقیم از این وضعیت بهره‌مند شوند، اما موفقیت واقعی آنها به درایت دیپلماتیک، اتحاد استراتژیک و اقدامات دقیق در سیاست‌های قدرت‌های بزرگ بستگی دارد، همچنین موقعیت جامعە بین‌الملل به ویژه ایالات متحده و اروپا بر اینکه خواسته‌های کردها نادیده گرفته شود، یا مورد احترام قرار گرفته شود، تٲثیر بسیاری دارد.