به گزارش جام کوردی، سفر اخیر استاندار محترم کرمانشاه به حلبچه، شهری که نماد مقاومت و همبستگی فرهنگی میان ایران و اقلیم کردستان است، فرصتی مغتنم برای تقویت روابط فرهنگی و هنری بین دو منطقه بود.
اما جای خالی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در این سفر، سؤالاتی را در اذهان فعالان فرهنگی و هنری برانگیخته است. آیا این غیبت نشانهای از کمتوجهی به دیپلماسی فرهنگی و روابط بینالمللی در حوزه فرهنگ نیست؟
همراهی نکردن با هیأت بلندپایه استانی در رویدادی فرهنگیـتاریخی که ریشه در روابط عاطفی و انسانی میان مردم دو سوی مرز دارد، تنها یک غفلت ساده نیست؛ نشانهایست از بیاعتنایی نگرانکننده به وزن فرهنگ در معادلات مدیریتی استان.
البته نمیتوان از تلاشهای استاندار در این حوزه گذشت؛ مدیری که بارها نشان داده دغدغه فرهنگی دارد و در دوران کوتاه انتصابش توانسته فرصتهای مؤثری برای نزدیکی فرهنگی با اقلیم فراهم کند.
در این بین اما جای تاسف دارد که مدیر فرهنگی استان در این سفر حضور نداشته، به راستی غیبت او چه پیامی را منتقل می کند؟
آیا استاندار نیز از ضعف این همراهی، ناامید شده است؟ چنین غیبتهایی کمکم به علامت سؤالهای بزرگی تبدیل میشوند؛ درباره میزان درک مدیر از مأموریت خود، و البته فاصلهاش از واقعیتهای جامعه فرهنگی.
از سوی دیگر، گزارشهایی مبنی بر استفاده برخی مدیران از ساختمانهای دولتی که قرار بوده به مراکز فرهنگی و هنری تبدیل شوند، به گوش میرسد.
این ساختمانها که میتوانستند پاتوقی برای هنرمندان و فعالان فرهنگی باشند، اکنون به محل سکونت برخی مدیران تبدیل شدهاند.
در یکی از این مجتمعها، بهجز سرایدار، سه خانواده دیگر زندگی میکنند و مدیری که انتظار میرود خود حامی استفاده از فضاهای فرهنگی برای هنرمندان باشد، حدوداً ۱۰ سال است که در بهترین واحد این مجتمع ساکن شده و استفاده شخصی از آن میکند. آیا این بهرهبرداری شخصی از املاک دولتی، در تضاد با مأموریتهای فرهنگی و هنری نیست؟
وقتی مکانی با بودجه فرهنگی ساخته شده، چرا نباید در اختیار اهل فرهنگ باشد؟ شاید وقت آن رسیده مدیران توضیح دهند که دقیقاً با چه منطقی، سالهاست این اماکن را ترک نمیکنند.
در شرایطی که هنرمندان استان با کمبود فضاهای فرهنگی مواجه هستند و بسیاری از برنامههای هنری به دلیل نبود امکانات مناسب لغو میشود، استفاده شخصی از این فضاها توسط مدیران، جای تأمل دارد.
ما از مدیری حرف میزنیم که دو خودرو سازمانی ـ یک خودرو با پلاک شخصی و دیگری با پلاک قرمز ـ در اختیار دارد اما هنوز حاضر نیست در موقعیتهای مهم حداقل نماینده حوزهاش باشد!
سکوتش در برابر نیازهای هنرمندان، سکونتش در فضای متعلق به آنان، و غیبتش در رویدادهای مهم، نشانی از رویکردی است که فرهنگ را نه دغدغه، که حاشیهای بی اهمیت میبیند!
همچنین، گزارشهایی مبنی بر استفاده شخصی از امکانات دولتی، مانند خودروهای سازمانی و منابع اینترنتی، توسط برخی مدیران فرهنگی وجود دارد. این رفتارها میتواند اعتماد جامعه هنری را خدشهدار کند و نیازمند بررسی و شفافسازی است.
هنرمندانی که حتی برای برگزاری یک رویداد کوچک باید ماهها دنبال حمایت مالی بدوند، چطور باید به مدیری اعتماد کنند که بیشتر در حال رزومهسازی شخصی است تا دغدغه فرهنگی؟
در پایان، منتظر شنیدن صحبتها و پاسخهای مدیران فرهنگ و ارشاد استان کرمانشاه در این رابطه هستیم.
بهتر است مسئولان مربوطه با بازنگری در سیاستها و عملکردهای خود، زمینه را برای شکوفایی فرهنگ و هنر در استان فراهم کنند و با بهرهگیری صحیح از امکانات موجود، پاسخگوی نیازهای جامعه هنری باشند.
به یاد داشته باشید که فرهنگ با شعار زنده نمیماند. نیاز به عمل دارد، به حضور، به درک و به مسئولیتپذیری.
استان کرمانشاه، با پیشینه غنی فرهنگیاش، سزاوار مدیرانی است که شأن این تاریخ را حفظ کنند، نه آنکه تنها نام آن را یدک بکشند.
فرهنگ در استان ما زنده است عزیزان؛ اما مدیریت آن به گونهای خواب رفته که باید تا دیر نشده فکری برای بیدار کردنش کنیم.