کرمانشاه-حدیث جلیلیان؛ بسیاری از ما نام بیماری افسردگی را شنیده ایم و تا حدودی با آن آشنایی داریم. اما به راستی افسردگی چیست؟ تعریف درست این بیماری کدام است؟ چه عواملی باعث ایجاد این بیماری می شود؟ آیا این بیماری زمینه ی ارثی دارد یا این رفتار و سبک و روش زندگی ماست که زمینهساز بروز این اختلال می گردد؟
در این نوشته کوشش شده است به صورت اجمالی تا حدودی به این سوالات پاسخ داده شود.
از نظر تعریف ؛ افسردگی را می توان به داشتنِ احساس غمگینی مداوم، احساس بی حوصلگی، نداشتن انرژی برای انجام کارها و … توصیف کرد.
از نظر علمی برای تشخیص افسردگی در هر فرد نیاز به وجود ملاک هایی است و به قولی نشانه هایی وجود دارد که ابتلای فرد به افسردگی را برای روانشناس محرز می کند.
از جمله ی این نشانه ها می توان به غمگینی طولانی مدت، نداشتن احساس لذت بردن و خوشایندی، نداشتن انرژی کافی، وجود اختلال خواب اعم از بی خوابی یا پرخوابی، وجود اختلال در اشتها اعم از بی اشتهایی یا پر اشتهایی، داشتن احساس گناه، داشتن احساس بی ارزشی، اختلالات وزن شامل کاهش یا افزایش وزن و … اشاره نمود.
البته افسردگی از نگاه علمی و کارشناسانه اختلالی است که دارای انواع متفاوتی است و آن افسردگی که در این نوشته مورد نظر ماست در اصطلاح علمی افسردگی اساسی خوانده می شود. از دیگر انواع افسردگی می توان به: افسردگی فصلی، افسردگی ناشی از سوگ، اختلال افسرده خویی، اختلال شخصیت افسرده و … اشاره نمود.
برای شناخت عوامل سبب ساز افسردگی ، تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. برخی از این تحقیقات وجود عوامل ارثی در بروز این اختلال را تایید می نمایند. یعنی به قولی بروز اختلال افسردگی در خویشاوندان درجه ی یک بیمار افسرده به وضوح دیده شده است. اما آیا تنها وجود زمینه های ارثی برای بروز این اختلال کافیست؟ بدون شک خیر. اگر اینگونه باشد که پیشگیری و درمان افسردگی تا حدود بسیاری از اختیار ، کنترل و توان ما خارج بوده و برای بیمار و بیماری کار خاصی را نمی توان انجام داد.
خوشبختانه عوامل متعددی جدایِ از عوامل ارثی در پیدایش این اختلال شایع روانی موثر هستند که تمام این عوامل را می توان در گزینه ی سبک زندگی گنجاند.
از جمله ی این عوامل می توان به : رژیم های خاص غذایی، فعالیت های بدنی، سبک های ارتباطی و تصور فرد از خود و جهان پیرامونی اشاره نمود.
برای نمونه ؛ مصرف برخی خوردنی ها می تواند زمینه ساز بروز افسردگی باشد. چنانکه به عکس مصرف برخی دیگر از خوردنی ها در درمان مقطعی و یا طولانی مدت این اختلال مثمر ثمر هستند. یا در مورد فعالیت های بدنی به جرات میتوان گفت افرادی که فعالیت بدنی و ورزشی روزانه کافی ندارند بیش از دیگران در معرض ابتلا به این اختلال قرار دارند.
از دیگر مواردی که در مقوله ی سبک زندگی مورد توجه قرار دارد روابط فرد با دیگران است. چنانکه در پژوهشهای فراوانی به اثبات رسیده است که افرادی که دایره ی دوستان و خویشاوندان کوچکتری دارند و به قولی روابط اجتماعی کمرنگ و ضعیفی دارند، بیش از افرادِ دارای روابط عمیق با دوستان و خویشاوندان و اجتماع مستعد ابتلاء به این بیماری هستند.
از دیگر نکات مهم در عوامل زمینه ساز بروز این اختلال و در مقوله ی عوامل مربوط به سبک زندگی می توان به خودپنداره و باورهای فرد نسبت به خود و جهان پیرامونی اش اشاره نمود. افرادی که تصورات منفی نسبت به خود دارند یا اعتماد به نفس پایینی دارند و یا تصورات منفی نسبت به جهان پیرامون و اجتماع دارند، بیشتر در معرض آسیب های اختلال افسردگی قرار می گیرند.
همچنین در پژوهش هایی که اخیراً در زمینه ی بررسی نقش باورهای دینی در سلامت روان صورت گرفته اند به وضوح دیده شده افرادی که باورهای مذهبی ، معنوی و اعتقادی قوی تری دارند، در برابر بیماری های روانی از جمله افسردگی مقاوم تر بوده و از سلامت روان بیشتری برخوردارند.
از جمله دیگر عواملی که در مقوله ی سبک زندگی می گنجد موضوع اشتغال و توانایی مالی است. چنانکه افرادی که بیکار هستند و یا از استطاعت مالی کافی برخوردار نیستند، بیش از دیگران در معرض آسیب های ناشی از افسردگی قرار دارند که البته این مورد تا حدودی در اختیار فرد بوده و تا حدودی نیز از اختیار فرد خارج و در محدوده ی مدیریتهای کلان کشوری و دولتی است.
پس نکته ی بسیار مهم این است که بدانیم که افسردگی آغاز یک روند و مرحله ی تازه در زندگی فرد نیست، بلکه نقطه ی پایانی و نتیجه ی یک سبک زندگی غلط است!
در زمینه ی درمان نیز ، درمان های متفاوتی برای انواع افسردگی وجود دارد. این درمان ها طیفی از مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی تا استفاده از رفتار درمانی توسط روانشناس و درمانگر و همچنین استفاده از رژیم های غذایی خاص در مشورت با متخصصین تغذیه و استفاده خدمات اجتماعی را شامل می گردد که بسته به نوع اختلال در دستور کار قرار می گیرند.
در پایان و در یک جمع بندی کلی می توان افسردگی را ناشی از عوامل متعدد و متنوع از زیستی تا محیطی -تربیتی دانست و چنان که گفته شد برخی از این موارد به طور کامل در حیطه ی اختیارات و کنترل ما قرار دارد که در این زمینه می توان با ارائه ی آموزشهای لازم و ایجاد تصورات درست نسبت به خود و جهانِ پیرامون در فرد، پیشگیری های موثری را به اجرا درآورد. در زمینه ی تحولات و تصمیمات اجتماعی نیز با ایجاد بسترهای لازم شغلی، رفاهی و اجتماعی از سوی دولتمردان در جهت پیشگیری از بروز این اختلال گام های موثری را برداشت.
انتهای پیام/