“توسعه” یک مفهوم مدرن است که در نیمه دوم قرن بیستم مطرح گردید. مفاهیم قبلی عبارت بودند از پیشرفت و رشد اقتصادی. اما مفهوم توسعه بویژه «توسعه پایدار»(sustainable development)یک ایده پردازی مربوط به چند دهه اخیر است که می خواهد علاوه بر رشد و پیشرفت اقتصادی سایر جنبه های زیست انسانی را در نظر بگیرد.
انسان پس از دوره روشنگری که به صورت یک سوژه کنشگر و خلاق درآمده بود، خود را مالک و فاعلِ زمین می دانست. اواین حق را برای خود قائل شد که با زمین و طبیعت هر گونه می خواهد رفتار کند. اما نگاه اکوسیستمی یک نگاه جدید است که هنوز در میان توده های مردم و ساختار سیاسی و حتی بخشی از نخبگان جا نیافتاده است. اینکه محیط زیست حقی دارد و حیوانات هم. اینکه باید کل اکوسیستم را در نظر گرفت و باید حقوق اجتماعی و فرهنگی و..مردمان را پاس داشت. اینها یک فلسفه ی جدید بود. یک نگرش جدید که حاصل بازاندیشی در مفاهیم قبلی و رویکرد های قبلی بود. اکنون توسعه به مفهوم پایدار آن مد نظر بود. ما حق نداریم حقوقِ آیندگان را به بهانه حرص و طمع و بهره وری بیشتر پایمال کنیم.
توسعه پایدار علاوه بر مفهوم رشد و پیشرفت حاوی همه ملاحظات جدیدی بود که بشر باید نسبت به خود، دیگر هم نوعان و جانداران و طبیعت و آیندگان داشته باشد.
توسعه پایدار مفهومی مبتنی بر حقوق بشر جدید است که می خواهد تمامی نیازهای انسانی را طبق هرم نیازهای آبراهام مازلو روانشناس و انسان شناس آمریکائی(1970 م) مد نظر داشته باشد بعلاوه اینکه سهم دیگر جانداران و طبیعت و آینده گان را نیز ادا نماید. اگر چه ممکن است خود این مفهوم مورد سوء استفاده قدرت های سیاسی و جریانهای سرمایه داری صرف و جهانی سازی نئولیبرال هم قرار گرفته باشد و در آینده نیز، اما به هر حال این مفهوم امروزه خلاصه آنچیزی است که همه علوم انسانی در خصوص راه بهتر و کم هزینه زیست انسانی و مسیر کاهش دردها و رنج های بشری به آن رسیده اند. توسعه پایدار بر خلاف آنچه که بعضی ها می پندارند صرفا یک مفهوم غربی نیست بلکه ریشه در نگاههای شرقی هم دارد و اساسا یک مفهوم جهان وطنی است. توجه به طبیعت، اکوسیستم، آرامش و سعادت در نگاههای حکیمان شرقی بیش از فیلسوفان غربی مد نظر بوده است. بهتر است بگوئیم این مفهوم حاصل بازنگری مدرنیته در خویش با توجه به سایر پارادایم های زندگی از جمله پارادایم های شرقی و بویژه پست مدرنیسم است که خود تا حدودی تحت تاثیر آموزه های شرقی است.
اما خلاقیت (creativity)خود عامل کلیدی دیگری در این میان است. خلاقیت یکی از توانائی های ذهن بشر است. این بدین معنا نیست که سایر جانداران دارای خلاقیت نیستند. آنها هم در حوزه زیستی خویش دارای خلاقیت های شگفت آوری هستند. اتفاقا این آدمی است که با در پیش گرفتن زندگی مصنوعی خود را دچار روزمرگی کرد و از این رو خلاقیت در او رو به کاستی نهاده است.
تا جائیکه بعضی از متفکران تمدن را نه عامل خوشبختی بشر بلکه عامل «ملالت آدمی» دانستند . زیگموند فروید، ویکتور هوگو، داستایوفسکی، تولستوی، روسو، هایدگر و بسیاری دیگر از متفکران به نقد ملالت های تمدن مدرن پرداختند اگرچه معتقد بودند از آن گریز و گزیری نیست.
به هر روی خلاقیت به لحاظ عصب شناختی حاصل نورون های مغزی و تخیل خلاق آدمی است و در طول قرنها و سده ها عامل تغییر زیستی زندگی انسانی بوده است: ازدوره غارنشینی، تا دوره کشاورزی و دوره مدرنیته و دوره جهان سایبری و جهان هولوگرافیک. این خلاقیت بوده که بشر را به سمت تغییر سبک زندگی خویش سوق داده است. اما در سال 1998 ریچارد فلوریدا یک نظریه پرداز در دهه 1990 به صورت بندی مفهوم جدیدی پرداخت که مبانی فکری خاصی داشت. فلوریدا واضع نظریه ی «طبقه خلاق» و نقش آن در رشد اقتصاد شهری و منطقهای است. فلوریدا بیان میکند که خصلت برجسته طبقه خلاق این است که اعضایش در کاری فعالیت دارند که انواع خلاقیت به معنای جدید ایجاد میکنند و معتقد است در اقتصاد جدید ایدهها و سرمایه فکری جایگزین منابع طبیعی شدهاند و خلاقیت انسانی عامل نهایی رشد اقتصادی است. او با ترسیم نقشه طبقه خلاق متوجه میشود که توزیع جغرافیایی طبقه خلاق در ایالاتمتحده یکسان نیست، بنابراین این سؤال به ذهن او میرسد که چرا طبقه خلاق در مکانهای خاصی تجمع پیدا میکنند؟ فلوریدا برای پاسخ به این سؤال جغرافیای طبقه خلاق ایالاتمتحده را ترسیم میکند و به این میرسد که مکانهایی که داری طبقه خلاق بیشتری هستند درسه متغیر توانایی و استعداد(Talent)،فناوری(Technology) و ظرفیت تحملپذیری(Tolerance) همبستگی بالایی دارند.او معتقد بود که می توان با بکارگیری پتانسیل های نهفته در دل شهر و به کمک طبقه خلاقی که در شهرهای مدرن وجود دارد، موجبات شکل گیری توسعه شهری را از روشهایی کم هزینه تر پی گرفت. از دید او چیزی در” شهر” بود که مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار نگرفته بود و آنها تا کنون از آن غافل بوده اند. چیزی شبیه “روح” یک شهر! اگر چه ریچارد فلوریدا بعدها در بخشهای از نظریه خویش بازنگری کرد اما این ایده تازه متولد شده بود و داشت به یک مفهوم جدید و موثر بدل می گشت.
در سال 2004 یونسکو این ایده را بسط داد و در برنامه های خویش به کار بست. برنامه شبکه شهرهای خلاق در یونسکو( UCCN) با هدف توجه به میراث ارزشمند کشورها با تکیه بر خلاقیت و فناوری طراحی گردید و درپی آن بود که هوشِ خلاق و عقل جمعی را تشویق نماید و با به کار گیری خلاقیت به عنوان «رانه»ی توسعه پایدار از پتانسیل شهرهای عضو برای رسیدن به راه حل های نوآورانه برای چالش های محیطی، اجتماعی و اقتصادی جهان مدرن کمک نماید. کمک به تقویت و رشد خلاقیت و فناوری و اقتصاد محلی و توریسم فرهنگی از راهبردهای این برنامه بود. سرانجام شبکه شهرهای خلاق یونسکو در هفت حوزه طراحی و عملیاتی گردید: تنوع غذائی، طراحی، فیلم، رسانه، ادبیات، صنایع دستی و هنرهای فولکلور و موسیقی.
تا سال 2017 بیش از 181 شهر جهان در این شبکه عضو بودند. از فراخوان سال 2015 این برنامه با هدف برداشتن شکاف میان شهرهای مدرن و برخوردار و شهرهای کمتربرخوردار ولیدارای پتانسیل مورد بازنگری شبکه و یونسکو قرار گرفت. تا آن زمان از کشور ما فقط اصفهان به خاطر فرهنگ غنی و زیرساخت های قوی اش و وجود بازار بزرگ صنایع دستی در نقش جهان این میراث سترگ فرهنگی، مورد توجه قرار گرفته بود و رشت به خاطر تنوع غذائی آن. اکنون این شهرهایی مثل شهر سنندج و بندرعباس و سلیمانیه بودند که می باید هر یک با در نظر گرفتن مزیت های فرهنگی خویش برای الحاق به شبکه تلاش کنند. برای ثبت شهر سنندج در این شبکه حداقل از سال 2017 تلاشهایی در جریان بود و یک تیم با سرپرستی دکتر اسعد اردلان فعال فرهنگی و استاد دانشگاه و دیپلمات بازنشسته وزرات خارجه در جریان بود و مطالعاتی در این خصوص انجام گرفت. در سال 98 کار مطالعاتی این پروژه با همکاری چند تن از پژوهشگران حوزه های مختلف کلید خورد و اول سال 2019 با انتشار فراخوان در ماه آوریل تلاشها به صورت مداوم و تیمی درآمد.
با تشکیل دبیرخانه و تصویب شورای برنامه ریزی و توسعه استان و حمایت سازمان مدیریت و برنامه ریزی، زمینه حمایت جدی تر از این طرح فراهم گردید. به پیشنهاد بنده و قبول زحمت توسط دکتر اردلان و حمایت شهردار سنندج دکتر اردلان به عنوان رابط طرح (focal point) انتخاب و کار به صورت جدی تر پیش رفت .
اکنون زمان آن بود که دیگر بازیگران و ذینفعان که یونسکو بر روی مشارکت جدی آنان در انجام پروژه تاکید داشت وارد کار شوند. بر اساس راهنمای فراخوان و فرم درخواست که بالغ بر بیست صفحه به زبان انگلیسی بود و حاوی نکات دقیق و ظریفی بود، کمیته های اجرائی و مشورتی متشکل از موزیسین ها، هنرمندان، اساتید دانشگاه، نهادهای مدنی و تخصصی و موسسات آموزش تشکیل شد. همچنین دستگاههای ذیربط که پیشتر حمایت آنها از طریق مصوبه شورای برنامه ریزی توسط استاندار الزامی شده بود، در کمیته ها متشکل گردیدند و کمیته اجرائی کار خود را برای تکمیل پروژه آغاز نمود. کار شبانه روزی و دقیق و علمی نیاز بود تا در مدت زمان اندکی که باقی بود، فرم ها تکمیل و پیوست ها نیز آماده شوند. همکاری دانشگاه کردستان و شورای عالی موسیقی در این زمینه بسیار حیاتی بود.
تعداد کسانی که در این پروژه چه به صورت تمام وقت و چه به صورت از راه دور و مشورتی و حمایتی و نیز در دستگاههای اجرائی با این پروژه همکاری کردند، بالغ بر چهل نفر است که در این جا مجال ذکر نام همه آنان نیست؛ اما در وهله اول علاوه بر شهردار و استاندار و رییس سازمان مدیریت که بدون وقفه حمایت و همکاری نمودند باید از استاد حمید رضااردلان، دکتر اسعد اردلان و خانم دکتر مهین گزانی از حامیان اصلی طرح در اینجا یاد کنم. بعلاوه در کمیته اجرائی استاد حمید حاصلی، استاد مهدی احمدی، دکتر احسان مردوخ روحانی، دکتر کیومرث ایراندوست، مهندس محمد فرهادی، دکتر سرکوت نجفی ، استادجمال احمدی آئین، محمد کریم اسد بیگی و مهندس آرش عنبری همکاری شایسته ای داشتند. در کمیته مشورتی اغلب هنرمندان و اساتید موسیقی و نوازندگان و خوانندگان و صاحبان موسسات آموزشی حضور داشتند. پس از ماهها تلاش جدی بالاخره پروژه تکمیل، ترجمه و ویرایش و ثبت گردید و به احتمال بسیار مورد استفاده دیگر شهرهایی که قصد نامزدی در این شبکه را داشتند قرار گرفت. پس از چندین ماه بررسی تکنیکال و محتوایی توسط کارشناسان یونسکو و شهرهای عضو شبکه در حوزه موسیقی سنندج و بندرعباس جزو 66 شهری بودند که وارد این شبکه شدند و شمار شهرهای خلاق جهان اکنون به 246 می رسید.
از اینکه در ایران تنها شهر خلاق در حوزه موسیقی هستیم و جزو چهار شهر خلاق کشور در شبکه هستیم باید به خود ببالیم. مخصوصا خبر ثبت سنندج با خبر الحاقِ سلیمانیه به شبکه در حوزه ادبیات بسیار مهم بود و زمینه همکاری های منطقه ای هم برای فعالیت شهر خلاق موسیقی فراهم شده است.
سنندج دومین شهر پرجمعیت کردهای ایران و برای چندین قرن مرکز حکومت اردلان ها بوده است و پتانسیل بسیار خوبی برای توسعه پایدار دارد. این شهر از دیر باز نمونه مدارا و همزیستی اقوام و مذاهب مختلف بوده است و این یکی از خصوصیت های شهرهای خلاق جهان است و باید باشد. این شهر با وسعت 2906 کیلومتر مربع در دامنه کوهها و دشت های زاگرس آرمیده است. شهری مهاجر پذیر و نسبتا پرجمعیت با پتانسیل های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. ثبت شهر سنندج در این شبکه می تواند زمینه پیشرفت اقتصاد محلی را فراهم آورد.
همچنین می تواند به عنوان عامل جذب گردشگر فرهنگی و هنری و طبیعی عمل نماید. ایجاد نشاط فرهنگی و هنری، مشارکت نهادهای مدنی و رشد و توسعه اجتماعی می تواند از دیگر پیامدهای این رخداد باشد. با تمرکز بر این حوزه می توان به ثبت میراث موسیقائی، آرشیوسازی ملودی ها و نغمه های فولکلور کمک کرد و در پیوند با دانش جهانی تلاش نمود که زمینه شکوفائی اقتصاد هنر و فرهنگ در دیار ما فراهم گردد. موسیقی می تواند عامل تحکیم اقوام ایرانی و مشارکت مردمی و حتی توانمند سازی اقشار حاشیه نشین و کم درآمد باشد.
موسیقی با گوشت و پوست و خون کردها و اکثر اقوام ایرانی آمیخته است. ما می توانیم با این زبان پیام دوستی، مهربانی و انسان دوستی و مدارا را به همه شهرهای عضو مخابره نمائیم. ثبت شهر به عنوان یک مزیت فرهنگی می تواند به یک مزیت اقتصادی بدل گردد و حلقه اتصال نسل قدیم(داشته ها)، نسل کنونی و نسل آینده باشد.
طی یک برنامه چهار ساله می توان با تقویت زیرساختها، کارهای پژوهشی، برگزاری فستیوال ها و جشنواره های استانی، ملی و منطقه ای زمینه توسعه پایدار استان کردستان را فراهم نمود. استانی که امروزه جزو استانهای کمتر برخوردار است و از بیکاری بالا، درآمد سرانه کم و مشکلات دیگر رنج می برد. خوشبختانه بخشی از میراث فرهنگی ما تا کنون در سطح ملی ثبت شده است(مثل دف، نرمه نای، موسیقی آیینی، دهل، سماع، سیاچمانه) اما این نخستین بار است که بخشی از میراث ما در سطح بین المللی ثبت می گردد. برای این مهم باید کمک بخش دولتی، بخش خصوصی، و بخش مردمی را تقویت نمود. برگزاری نمایشگاههای موسیقی، تاسیس موزه موسیقی، تقویت بخش پژوهشی، و موسسات آموزشی و نیز فستیوالهای نوروز و رخداد های دیگر در سند توسعه و فرم یونسکو درج شده است اما نگارش تقویم فرهنگی هنری شهر و نوشتن برنامه چهار ساله به صورت عملیاتی ضروری است. در کنار توسعه موسیقی باید به توسعه سایر بخشها هم بیاندیشیم.
تقویت صنایع دستی، فیلم، رسانه، غذاهای محلی، ادبیات، طراحی المان های شهری و «هه لپه رکی» به عنوان یک میراث ماندگار فرهنگی هنری می تواند راهکار خوبی برای تکمیل این پروژه توسعه فرهنگی-هنری باشد. وجود مجسمه های المان شهری با دستان اساتید بزرگ و هنرمندان بنام چون استاد ضیاء الدینی یک امتیاز خوب برای شهر سنندج است که می تواند مورد توجه یونسکو قرار گیرد. تعریف جوایز موسیقی بنام اساتید بزرگ موسیقی مانند سید علی اصغر کردستانی و استاد مظهر خالقی می تواند در دستور کار مسوولین و برنامه ریزان قرار گیرد.
به هر روی این نخستین بار است که یک برنامه توسعه محلی با کمک بخشهای مختلف دولتی، خصوصی و نهادهای مدنی به نگارش درآمده و مورد توجه بین المللی قرار گرفته است. اکنون زمان آن فرا رسیده که بخش دولتی با حمایت و بستر سازی، و بخش خصوصی با حمایت مالی و مشارکت نهادینه و فعالان فرهنگی و طبقه نخبه وخلاق ما دست به دست هم دهند تا شهر سنندج را به جایگاه شایسته و بایسته ای به لحاظ فرهنگی و هنری برسانند به گونه ای که در دراز مدت منجر به توسعه استان گردیده و موجبات تقویت سرمایه های فرهنگی و اجتماعی را فراهم نماید.
سنندج – دکتر فرزاد حاجی میرزایی